هری پاتر و تالار اسرار (به انگلیسی: Harry Potter and the Chamber of Secrets) نام یک فیلم سینمایی فانتزی محصول شرکت برادران وارنر سال ۲۰۰۲ است. این فیلم به کارگردانی کریس کلمبوس و نویسندگی استیو کلاوز بر اساس رمانی به همین نام نوشتهٔ جی.کی. رولینگ ساخته شده‌است. تالار اسرار دومین قسمت از مجموعه فیلم‌های هری پاتر محسوب می‌شود که دنبالهٔ هری پاتر و سنگ جادو و پیش از هری پاتر و زندانی آزکابان است.
برای داستان بیشتر کلیک کن
داستان :
داستان دربارهٔ شخصیتی به نام هری پاتر که در سال دوم هاگوارتز درس می‌خواند و با دشمنی‌های دوباره لرد ولدمورت مواجه می‌شود که حتی خواهر دوست او را نیز تا حد قربانی شدن میبرد.
داستان از جایی آغاز می‌شود که هری پاتر سال اول تحصیلی خود را در مدرسه جادوگری هاگوارتز پشت سر گذاشته و در تابستان به سر میبرد. او جن خانگی به نام دابی را می‌بیند که به او هشدار می‌دهد این سال را به مدرسهٔ هاگوارتز نرود. سپس با کمک فرد، جرج و رون ویزلی با ماشین پرنده پدر رون از دست خاله و شوهر خالهٔ بدخلقش فرار می‌کند و به خانهٔ دوستش میرود. وقتی خانوادهٔ ویزلی سوار قطار سریع‌السیر هاگوارتز می‌شوند، در سکوی نه و سه چهارم بر روی هری و رون بسته می‌شود و آن دو مجبور می‌شوند با ماشین پرندهٔ پدرش به هاگوارتز بروند اما در نزدیکی‌های هاگوارتز با درخت بید کتک زن تصادف می‌کنند.
وقتی هری و رون و هرمیون وارد مدرسه می‌شوند صداهای ترسناکی از دیوار به گوش هری می‌رسد و گربهٔ سرایدار توسط طلسم خطرناکی بیهوش می‌شود و با خون نوشته‌هایی بر دیوار هک می‌شود مبنی بر آن که تالار اسرار گشوده شده و هیولاهای آن دارند بیرون می‌آیند. بعد به چند نفر حمله می‌شود و کسانی که مورد حمله قرار می‌گیرند، خشک می‌شوند و همه به هری پاتر شک می‌کنند حتی رون و هرمیون. بعد از اینکه هرمیون هم خشک می‌شود، هری با استفاده از نوشته‌های مچاله شده در دست هرمیون راز تالار اسرار را کشف می‌کند و می‌فهمد که حملات توسط یک مار غول‌پیکر انجام می‌گیرد و هری متوجه می‌شود که زبان مارها را می‌داند. با استفاده از زبان مارها در تالار اسرار را باز می‌کند و می‌فهمد حملات از دفترچهٔ خاطرات لرد ولدمورت (تام ریدل) است و تالار اسرار توسط جینی ویزلی (خواهر رون) باز شده‌است… و هری به تالار میرود و آنجا با باسیلیسک (افعی اسلایترین) روبرو می شود و پی میبرد که حملات اخیر کار او بوده است. پس به جنگ او میرود و ابتدا چشمان او را کور می کند.در این بین، ققفوس دامبلدور برایش کلاه گروه بندی را می آورد و هری داخل آن، شمشیر گودریک گریفیندور را می یابد که برای کمک به او خود را نمایان کرده است. با استفاده از شمشیر، باسیلیسک را از بین می برد اما بازوی خودش هم توسط آن زخمی می شود. پس ققنوس دوباره به کمک هری می آید و اشک خود را که خاصیت شفا بخشی دارد، روی زخم هری میریزد و او شفا می یابد. هری سپس با استفاده از دندان زهرآلود باسیلیسک، دفترچه خاطرات تام ریدل را که در واقع یکی از جان پیچ های ولدمورت است، نابود می کند و خاطره تام ریدل نیز همراه آن، می میرد.
