منو مهدی شنبه یکم

sarina-사리나 sarina-사리나 sarina-사리나 · 1399/06/01 12:09 · خواندن 2 دقیقه

خوب سلام قراره اولین روز خودم و مهدی و بنویسم اول از اشنایی شروع می کنیم :

بکوب رو بیشتر:

خوب ممنون که بیشترو زدی مهدی داداش کوچولوی من که اسم واقعیش محمد مهدیه و چهارسالشه یه پسر بچه ی شیطون

خودتون که دیگه اخلاق پسرا رو میدونین

خوب این داداش کوچولوی ما بعضی شبا دلش می خواد پیش اجیش بخوابه تو چله تابستون یا خداااا:((روی یه تخته یه نفره که دلش میخواد بغل دیوار بخوابه و منو از روی تخت پرت کنه پایین البته چیز خاصی نیست روال همیشگیه بچه هاس.

دیشب تا صبح بدبخت بودم من بیچاره ساعت هایی که از خواب پاشدم:1:30

3

4:15

6

و در اخر 9 

الانم که دخترخالم که اونم بچس خونمونه مهدی داره بهش میگه دیشب پیش اجیم خوابیدم انقدر حال داد

زهرا: منم بعضی شبا پیش اجیم می خوابم 

دیدین گفتم همه ی بچه ها همینن

نظر یادتون نره

درخواست نویسنده

فعلا