پارت 10 بیلارم
بچه ها چون پارت قبل دیروز بوده اگه نخوندین حتما بخونینش بعد اینو .
لیسا:
بکوب رو ادامه مطلب
رزی:
جنی:
چون جنی بالرینه عکساشو هنگامه رقص می زام
جیسو:
جونگ کوک :
جیین:
وی (تهیونگ)
خوب شروع:
# لیسا
همین جور که زیپ پست لباس جیسو رو می کشدیم رزی وارد رختکن شد.
بهش گفتم:
+چرا انقدر دیر رسیدی بدو لباستو عوض کن
+ باش بابا الان عوض می کنم خودت هنوز عوض نکردی
+ چرا حالا انقد دیر اومدی
همین جور که سعی می کرد در کمدش رو باز کنه گفت:
+ تهیونگ جلوم سبز شد
جیسو شگفت زده همین جور که لباسشو از دستم می کشید گفت :
+ خوب چی شد
+ هیچی بابا زر مفت می زد
داد زد :
+ چی شد
+ گفتش که برم از رییس خواهش کنم منو جونگ کوک باهم باشیم
جیسو رفت در کمدشو باز کرد و گفت :
+ خوب تو چی گفت
+ گفتم نه
+ چرا؟
+ جیسو دوسش داری ؟
جیسو سرشو انداخت پایین
منم بین رزی و جیسو گیر کرده بودم
رزی فریاد کیشد :
+ دوسش داری؟
گفتم :
+ یواش رییس میشنوه
+ تو کاری نداشته باش لیسا
رزی رفت سمت جیسو دستش و گرفت جیسو سرش و اورد بالا
صورتش پر اشک بود
+ قلبم یچیزی می گه مغزم یچیز دیگه
+ جیسو چی می گی پس خواننده شدن چی ؟
+ نمی دونم
جیسو سریع کاراش و کرد و از رختکن رفت بیرون رزی هم لباسشو عوض کرد و پشتش رفت و فقط خودم موندم و خودم
# جونگ کوک
عجب شانسی داشتم با جیسو
مثلا چی می شد با رزی میوفتادم
داشتم از راهرو رد می شدم تا به رختکن پسرا برم که دیدم تهیونگ رو صندلی نشسته و صورتشو بین دستاش گرفته
رفتم بغلش نشتم و دستاش و کشیدم
سرش و اورد بالا
صورتش پر اشک بود
+ چرا گریه می کنی پسر چی شده پسرا که گریه نمی کنن
+ ولم کن
اشکاشو از رو صورتش پاک کردم
+ پاشو پسر بیا بریم
+ نمیام
+ بچه بازی در نیار بگو ببینم چی شد
+ رزی ...
حرفشو قطع کردم
+ رزی چی؟
+ گفتش که جیسو دوسم نداره
چشاش پر اشک شد و دوباره اشکاش سرازیر شد
خیالم راحت شد اتفاقی برای رزی نیوفتاده بود
+ بیا بریم پسر مشکلی نیست حل میشه نگران نباش
دستشو کشیدمو بلندش کردم
دستشو از دستام در اورد و پشتم به سوی رختکن اومد
نظر و لایک فراموش نشه