جوک

Parmis 파 르 마 · 03:49 1400/05/28

من با چند تا جوک برگشتم !یه مردی بود که هر شب جمعه میرفت بهشت زهرا و بالای یه قبری مینشست و زار زار گریه میکرد و میگفت:چرا رفتی و منو بدبخت کردی…بهش گفتن این کیه که هر شب جمعه سر مزارش گریه میکنی؟!برادرته؟پدرته؟بچته؟کیته؟میگه: هیچکدوم!این شوهره اول زنمه…!!😂😂😂نکتشو گرفتین ؟...ایرانیا رو از چهار تا چیز میشه شناخت :– همشون زیرشلواری آبی راه راه دارن– هر قلوپ نوشابه که میخورن به شیشه نگاه میکنن ببینن تا کجاش رفته– جلوی در وامیستن و به جای اینکه بگن بفرمایین تو، میگن حالا چرا نمیان تو؟– بستنی لیوانی که میخورن حتما درش رو میلیسن...خانمه میره بانک سهام عدالتش رو بگیره،بانکیه میگه: بریزمش به حساب جاریتون؟خانمه میگه: نه بریز به حساب خودم،جاریم بمیره ایشالا،چقدرم شانس داره تو بانکم هواشو دارن!😂😂😐😐...افسر :خانم شما با سرعت غیر مجاز رانندگی میکردیدخواهش میکنم بزارید برم، من معلم هستم الان کلاسم دیر میشهافسر :معلم؟ یه عمر منتظر این روز بودم، حالا شروع کن هزار بار بنویس “من دیگه با سرعت غیر مجاز رانندگی نمیکنم"😂😂😂...دقت کردین...بعضی اوقات بچه های کلاس با میز و نیمکت یک اهنگهایی میسازن که بتهوون که سهله بابای بتهوونم نمی تونه اونا رو بسازه😂😂