the big surpise پارت 5

Parmis 파 르 마 · 14:14 1400/06/07

پارت پنجم فیک the big surpise

     

 

به مدرسه که رسیدم.....

 

به مدرسه که رسیدم ، یه راست به طرف دستشویی رفتم.

دیگه طاقتشو نداشتم.از اون اتفاق 1 سال میگذره اما بچه ها هنوزم منو اذیت میکنن.(الان یک سال بعد از مرگ مینا هست.)

احساس درد کردم . دامنمو بالا زدم.(عکس یونیفرم ا\ت)

 

پام داشت به طرز ترسناکی خون میومد. رفتم به اتاق پرستار نانسی تا پامو باند پیچی کنه. پرستار نانسی همیشه با من خیلی مهربونه و سعی میکنه خوشحالم کنه .

راستش ، وقتایی که پیش اون بودم حس خوبی داشتم .

(علامت پرستار نانسی -)

(علامت ا\ت+)

 

-سلام ا\ت . خوبی؟

+اره ممنون

- پس برای چی اومدی اینجا؟

+ پام زخم شده 

_بزار ببینمش.....وای اینکه از زخم گذشته ، بهتره بگی پاره شده . چرا اینطوری شده ؟ بازم با هیونا دعوات شده ؟؟

+ نه بابا ، پام خورد به یه سنگ و افتادم زمین .

- اره خب منم باور کردم.